کد خبر: 1321103
تاریخ انتشار: ۰۹ مهر ۱۴۰۴ - ۲۳:۰۰
 شیاد نیامد ‌می‌گویند حتی حاضر شدیم با ویتکاف (به قول پزشکیان، شیاد) مذاکره مستقیم کنیم، اما سر قرار نیامد. امریکا هرگز قراری جز تسلیم محض با ما ندارد. حتی با تسلیم محض هم همه تحریم‌ها را برای ما برنمی‌دارد. شواهد بسیار است؛ اکنون با همه دنیا تعرفه سنگین وضع می‌کند که نوعی تحریم است، حتی از تحریم ایران بدتر، زیرا هم تسلیم است، و هم تحریم. حالا که امریکا نمی‌آید و نخواهد آمد، دیگر باید به فکر جایگزین تازه‌ای بود. اگر کسی با این شیاد نازکن هنوز برنامه‌ای در سر و خیال دارد یا هنوز چشم‌انتظار است، خدا به او ایمان بدهد و قبل از آن کمی عقل. اما بهترین چیز برای اینان فرصت استراحت و خروج از بازی‌های سیاسی است
غلامرضا صادقیان

جوان آنلاین: یک مقام ارشد امنیتی- سیاسی کشور به مدیران رسانه‌ها به این مضمون گفته است که «ما همه‌کار کردیم (تا توافقی بشود و اسنپ‌بک اجرا نشود)، اما نشد و امریکایی‌ها قبول نکردند». حالا سخنگوی دولت هم می‌گوید که «مردم بدانند، ایران پیشنهاد مذاکره مستقیم با ویتکاف با حضور وزیران سه کشور اروپایی و آژانس را داد. آن کسی که سر قرار نیامد آقای ویتکاف بود». ترکیب این دو سخن فقط این نیست که یکی از آن «همه‌کار»‌ی که گفته شده، پذیرش مذاکره مستقیم با ویتکاف بوده، بلکه نشان می‌دهد ایران با سبدی از پیشنهاد‌هایی که علی‌الاصول و منطقاً باید امریکا می‌پذیرفته، به سمت ملاقات با ویتکاف رفته، اما او دستور گرفته بوده است که به قرار نیاید. اینجا معلوم می‌شود که چرا دکتر پزشکیان در نیویورک به خبرنگار امریکایی می‌گوید «ویتکاف یک شیاد است». البته منظور و مقصود واقعی و عینی آقای رئیس‌جمهور این است که امریکا و ترامپ و بایدن و اوباما شیاد هستند، اما به استعاره ویتکاف را انتخاب کرده است. 
برای من به‌عنوان یک روزنامه‌نگار تا اینجای مسئله جذابیت و اهمیت ندارد. نقطه جذاب ماجرا آنجاست که گروهی از اصلاح‌طلبان- که خدا به آنان همزمان عقل و ایمان بدهد- وقتی دکتر پزشکیان راهی نیویورک شد، نوشتند که «این‌بار یا با رئیس‌جمهور امریکا دیدار کن و ریشه مشکلات کشور را بکن یا نرو! و اگر نتوانستی، دیگر دولتت دلیل وجودی ندارد»! کسان دیگری حتی نوشتند «اگر پزشکیان نتوانست با ترامپ دیدار کند، خود جبهه اصلاح‌طلبی هم دیگر دلیل‌وجودی ندارد». این خودزنی‌ها درحالی بود که وقتی هواپیمای رئیس‌جمهور ایران از تهران به مقصد نیویورک به پرواز درآمده بود، ترامپ مقر سازمان ملل در نیویورک را ترک کرده و به واشینگتن بازگشته بود. هیئت ایرانی نیز با محدودیت تردد در شهر مواجه و حتی امکان خروج از هتل را نداشت. یعنی حتی امکان سفر دکتر پزشکیان به واشینگتن و درخواست دیدار با ترامپ مطابق توصیه اصلاح‌طلبان نبود. شواهد هم به‌قدرکافی هم از سخنرانی‌های ترامپ و هم از رفتار امریکایی‌ها در دسترس است که آنها اصولاً مذاکره با ایران را کنار گذاشته‌اند و اگر گاهی اشاره‌ای به لفظ مذاکره می‌کنند، منظورشان «تسلیم» است، نه نشستن و صحبت‌کردن و معامله. ترامپ هفته‌ای ده‌بار می‌گوید من هسته‌ای ایران را بمباران و به‌کلی نابود کردم و حرف دیگری با آنان ندارم. البته «منطقاً» باید بگوید «چون تحریم‌ها را بابت هسته‌ای بودن ایران وضع کردیم، اکنون که آن تأسیسات نابود شده است، پس تحریم‌ها را برمی‌داریم»، اما مسئله دقیقاً همین‌جاست که معلوم می‌شود در بیست سال گذشته چنین «منطقی» میان ایران و امریکا نبوده است. یعنی اصل این همه مذاکرات و رفت‌و‌آمد‌ها برای رفع تحریم‌های ایران حتی در ازای توقف کامل برنامه هسته‌ای ایران نبوده است و شواهد بسیار است، که حتی تسلیم کامل ایران هم منجر به رفع کامل تحریم‌ها نمی‌شود، مثل همین اروپایی‌ها که برای آنان تعرفه‌های کمرشکن می‌گذارد که نام دیگر تحریم است و بسیاری از اروپایی‌ها اگر مقابل این تعرفه‌ها و تحریم‌ها تسلیم نشوند، رفتار شدیدتری از امریکا خواهند دید. امریکا می‌تواند جنگ اوکراین را تمام کند، اما راه دیگری در پیش گرفته است؛ اسلحه خود را به اوکراین می‌دهد تا هم روس‌ها را بکشند و هم پول اسلحه را از اروپا می‌گیرد. این هم نوعی و شکل دیگری از تحریم امریکا بر اروپا و هم‌پیمانان خود است. کره‌جنوبی هم باید برای کاستن تعرفه‌های امریکا از ۲۵ به ۱۵ درصد، ۳۵۰ میلیارد دلار در امریکا سرمایه‌گذاری کند. اینها بسیار بدتر از تسلیم است و باید گفت به‌نظر می‌رسد وضع ما مقابل امریکا مقداری بهتر از حتی اروپایی‌ها و شرقی‌های وابسته به امریکاست. چون آنها هم باید تحریم و تعرفه را تحمل کنند، هم تسلیم بی‌چون‌وچرا شوند. سوریه نیز با آن همه خفت تاریخی و وعده رفع تحریم‌ها حالا وزیر خارجه جولانی می‌گوید بسیاری از تحریم‌های امریکا هنوز باقی مانده است. پس مسئله برای ایران حتی «برداشتن تحریم‌ها به‌شرط تسلیم کامل» هم نیست. اگر به اتهام‌زنی جریان‌های سیاسی علیه یکدیگر توجه کنید می‌بینید که اصولگرایان مرتب به اصلاح‌طلبان می‌گویند شما دنبال تسلیم کامل ایران مقابل امریکا هستید و می‌خواهید همه‌چیز را بدهید برود، و اصلاح‌طلبان پاسخ می‌دهند که شما اصولگرایان همین‌حالا با این وضعیت تحریم، تسلیم هستید ولی نمی‌پذیرید. این دعوا و اتهام‌زنی، کاملاً خنده‌دار، اما واقعاً عمیق است و در خود وجوهی از واقعیت دارد. مسئله اینجاست که در ایران جناح‌ها یقه طرف مقابل را می‌گیرند و این هیچ‌گاه نتیجه نمی‌دهد، مگر آنکه یقه‌ها را رها کنند و یقه امریکا را بگیرند. 
من دست‌کم ده سال است که می‌نویسم امریکا برنامه‌ای راهبردی برای رفع تحریم‌ها علیه ایران ندارد، زیرا چیزی بهتر از این گیر نمی‌آورد. مقصود امریکا براندازی نظام ایران است و، چون جنگ را مناسب این کار ندیده است، می‌خواهد با این عمل نرم یعنی تحریم و ناراضی‌سازی به آن برسد. برجام اوج «تاکتیک» امریکا برای «راهبرد»‌ی نشان‌دادن رفع تحریم‌ها بود. اما وقتی برجام امضا شد، و رئیس بانک مرکزی وقت و سپس عراقچی گفتند دستاورد ما از برجام، «تقریباً هیچ» است، اوباما گفت من نمی‌توانم شرکت‌های بزرگ امریکا را وادار کنم که به ایران بروند و سرمایه‌گذاری کنند. با آنکه دروغ می‌گفت و هیچ سرمایه‌گذار امریکایی ایدئولوژیک فکر نمی‌کند که بخواهد مثلاً با ایران ایدئولوژیک وارد تجارت نشود؛ و اتفاقاً همین تنظیم تعرفه‌های ویرانگر امریکا برای دوست و دشمن، نشان می‌دهد که در امریکا هر وقت دولت بخواهد اصول لیبرالیسم را برای سود حاکمیت امریکا شل و سفت می‌کند. یعنی اگرچه سرمایه‌گذار امریکایی ایدئولوژیک فکر نمی‌کند، اما دولت و حاکمیت امریکا دقیقاً یک ایدئولوژی مشخصی دارد که آن را تغییر نمی‌دهد. پس مطابق تعریف معروف که می‌گوید «ایدئولوژی نوعی نظام اعتقادی ذات‌گرایانه است که در آن انسان موظف به تحقق اهداف تعیین‌شده و متعین است؛ و ذات‌انگاری آن نوع از تلقی است که مدعی دستیابی انحصاری به حقیقت است؛ حقیقتی که وظایف مشخصی برای انسان تعریف و برای تحقق آن باید‌ها و نباید‌های ثابت و انعطاف‌ناپذیری را دیکته می‌کند»، هیچ‌کس در حال حاضر جهان، ایدئولوژیک‌تر از امریکا عمل نمی‌کند. شرکت‌های امریکایی مستقیماً با دستور دولت امریکا از ورود به ایران منع شدند. همان‌گونه که بعد از برجام ناگهان فرانسه نیز پژو و شرکت‌های بزرگ دیگر را خارج کرد. پس وقتی ما گمان می‌کردیم که «راهبرد» امریکا یک مذاکره عادلانه با ایران و «رفع تحریم»‌ها برای کمک به معیشت مردم دوست‌داشتنی ایران و یک زندگی معمولی با ایران بود، برجام دقیقاً «تاکتیک راهبردنمای» امریکا برای عقب‌انداختن اقتصاد ایران از استقلال و چشم‌انتظار نگه‌داشتن آن بود. 
حالا بازگردیم به انتظار اصلاح‌طلبان از دولت پزشکیان که «برو مذاکره کن وگرنه دلیل‌وجودی نداری». من بسیار مایلم که گمان کنم اصلاح‌طلبان به عقل استدلال‌گر نیاز دارند وگرنه خدای نکرده باید آنان را به چیز‌های دیگری منتسب کرد. برخی از این گروه می‌گویند بله الان نمی‌شود دیگر با امریکا و اروپا مذاکره کرد، اما چند سال پیش چطور؟! که رئیسی عمداً توافق نکرد، و یک دهه پیش چطور؟! که محمود نکرد، و دو دهه پیش چطور؟ و سرانجام «چرا ما از اول از دیوار سفارت بالا رفتیم و چرا انقلاب کردیم؟!» اگر به آنان بگوییم خب ماجرای ما با امریکا به انقلاب هم ختم نمی‌شود، بلکه ما از زمان مصدق هم باید تسلیم محض می‌بودیم و از آن زمان هم روی خوب امریکا را ندیدم، ناگهان زیر میز گفت‌و‌گو می‌زنند. یعنی گفت‌و‌گو با اصلاح‌طلبان فقط وقتی معنا دارد که یا چیز بدی به لیبرالیسم گفته نشود، یا از دل این گفت‌و‌گو دوستی با امریکا دربیاید، یا منطقی‌ترین‌شان آنانی هستند که همه دشمنی امریکا و بدذاتی امریکا را می‌پذیرند، اما می‌گویند «خب بدون امریکا، حل کنید مشکلات کشور را دیگر، چرا نمی‌کنید؟!» من معمولاً به این نقطه از بحث‌ها که می‌رسم می‌گویم «شما یک زمان از تاریخ بعد از جنگ هشت‌ساله را نشان دهید که گروه‌های سیاسی در ایران متحد و متفق بوده باشند تا کشور را مستقل از امریکا اداره کنند؛ نبودند و نخواستند و نشد». این حرف ظاهر ساده‌ای دارد که روشنفکران نمی‌پسندند، اما باطن حرف همه حقیقت تاریخ چند دهه اخیر ما را دربرگرفته است. همین حالا بعد از جنگ ۱۲ روزه داریم نشان می‌دهیم که برای تفرق و تفرقه‌افکنی و جاده‌بازکنی برای «نیامدن ویتکاف» چقدر استعداد داریم. البته از مجموع واکنش‌های برخی نخبگان سیاسی به ماجرا‌های اخیر و معامله‌ای که امریکا با ایران در مذاکرات مسقط کرد، بوی بیداری و واقع‌بینی می‌آمد. اما باد امریکا برای از بین بردن این بو‌های واقع‌گرایانه متأسفانه تند و توفنده است. 
شیاد نیامد. هرگز بنا نبود آن‌طور بیایند که به‌کار ما بیاید. اگر تا حالا می‌گفتیم بدون امریکا نمی‌شود پیشرفت کرد و اقتصاد را نجات داد و دلار را پایین آورد، حالا که امریکا نمی‌آید و نخواهد آمد، دیگر باید به فکر راه جایگزین بود. اگر کسی با این شیاد نازکن هنوز برنامه‌ای دارد یا هنوز چشم‌انتظار است، خدا به او ایمان بدهد و قبل از آن کمی عقل؛ و بیشتر از همه فرصت استراحت و خروج از بازی‌های سیاسی.

| سردبیر

برچسب ها: امریکا ، ایران ، مذاکره
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار